یادداشت | ۷ روز برای مشروعیت بخشی به صهیونیسم
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حال این روزهای رژیم صهیونیستی خوب نیست و هالیوود تلاش میکند تا با چند فیلم شاخص، شاید حالی به اوضاع روحی و روانی این رژیم جعلی بدهد. بعد از انقلاب اسلامی ایران، اسرائیل شاید یک عملیات موفق نیز نداشته باشد.
همین اتفاق در کنار رخدادهای چند روز پیش، درگیری حماس و رژیم صهیونیستی باز نقطه امیدی بود که در دو ساعت اعلام آتشبس صورت گرفت و لیبرمن وزیر جنگ رژیم صهیونیستی استعفا داد، گنبد آهنین اسرائیلیها به چالش کشیده شد و موشکهای بسیاری بر زمین اراضی اشغالی فرود آمدند.
7 روز در انتبه نام فیلمی است که به کارگردانی ژوزه پادیلا سال 2018 منتشر شد. این فیلم در فضای سال 1976 ساخته شد و عملیات صاعقه رژیم صهیونیستی، حمله به اوگاندا را تصویر سازی کرده است.
7 روز در انتبه سعی کرده است تا در هفت روز متوالی تمام تصاویر را همراه با بعضی فیلمهای آرشیوی و واقعی از اتفاقات آن ایام به هم پیوند بزند و در نتیجه یک اثر اقتباسی و متناسب با آن ایام را تولید کند. به غیر از روایت داستان ضعیف و فیلمبرداری پرچالش این فیلم، ضعف کارگردانی را نیز نمیتوان پنهان کرد.
فیلم با تعدادی یهودی آغاز میشود که در حال تمرین نوعی رقص برای نمایش هستند و آهنگی را با هم زمزمه میکنند. در آغاز فیلم میگوید که در سال 1947 دولت اسرائیل توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته شد و بلافاصله فلسطینیها جنگ را برای بازگشت به سرزمینشان آغاز کردند. گروههای انقلابی چپی از سراسر دنیا بهشان پیوستند و آنها خود را مبارزین آزادی نامیدند ولی اسرائیلیها آنها را تروریست خواندند.
آهنگی که زیر لب زمزمه میشود، درباره ارض مقدس و بازگشت به سرزمین مقدس که برای یهودیان است. یعنی آهنگ یک گلواژه به نام هاآرتص (הארץ) به معنای ارض مقدس دارند و همان اسطوره ارض مقدس یهودیان است که بهانهای برای اشغال فلسطین برایشان دست و پا کرده است. این کپشن در کنار آهنگی که پخش میشود، مشروعیتخواهی اسرائیل را طلب میکند که در فیلمها و آثار مرتبط با غرب آسیای هالیوود بسیار دیده میشود.
روز اول: یک شنبه 27 ژوئن 1976
هواپیمارباها اضطراب دارند ولی کارخودشان را انجام میدهند، هواپیمایی که در آتن پرواز میکند، در اختیار هواپیماربایان قرار میگیرد و به سمت اوگاندا حرکت میکنند. بعد از نشان دادن این صحنه، دوربین به جلسه کابینه هیئت وزیران اسرائیل میرود و اسحاق رابین رئیس وقت رژیم صهیونیستی در حال صحبت درباره ارتقای فرهنگی و توجه به فرهنگ عمومی است.
اما شیمون پرز که وزیر جنگ آن دوران بود، به شدت مخالف این موضوع است و اعتقاد دارد که باید زیرساختهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی کشور را افزایش بدهند. بحث سنگینی در میگیرد و در نتیجه خبر هواپیما ربایی را به گوش اسحاق رابین میرسانند.
چالش گفتمانی با رخداد هواپیماربایی ناخوداگاه حق را به سمت سخنان پرز میبرد، به خصوص در صحنه جمع کردن گذرنامه مسافران، شبیه به بعضی صحنههای فهرست شیندلر است، وقتی پدر یک خانواده یهودی به پسر بزرگترش که در حدود 5 سال دارد، میگوید در نبود من تو مرد خانه هستی!
نزدیک به 83 اسرائیلی در این هواپیما هستند و در لیبی برای سوختگیری ایستادند و قذافی نیز سوخت داد و همین باعث خشم صهیونیستها شد. یکی از لوکیشنهای مهمی که در فیلم نمایش داده میشود، آموزش اسلحه هواپیمارباها در یمن صورت میگیرد و کارگردان با این حرکت سعی دارد تا یمن را به عنوان مرکز پرورش تروریست معرفی کند و به همین طریق اتفاقات این روزهای یمن را توجیه نماید.
روز دوم: دوشنبه 28 ژوئن 1976
شعار زدگی در کلمات هواپیمارباها موج میزند و کارگردان حرفهای احمقانهای در بیان و توصیف امپریالیسم و مبارزه با ظلم را در دهان انقلابیون میگذارد. مذاکره با عیدی امین رئیس جمهور اوگاندا ادامه دارد ولی به نتیجه نمیرسد. افسران نظامی اسرائیلی در حال آموزش هستند. شخصیت اسحاق رابین بر خلاف شیمون پرز صلح طلب و عاقل نشان داده میشود.
کارگردان حتی نیش خود را به اسرائیلیها میزند و در جایی برای آزادسازی گروگانهای اسرائیلی به رئیس جمهور اوگاندا پیشنهاد جایزه صلح نوبل را میدهند و همین مسئله به این معناست که جایزه صلح نوبل خیلی اساس منطقی و علمی ندارد. نیروهای نظامی اسرائیلی تمرین میکنند و نهایتاً بعد از اینکه مذاکره جواب نداد، روز هفتم یعنی سوم ژوئن 1976 با یک حمله نظامی غافلگیر کننده به فرودگاه انتبه، گروگانها را آزاد کردند.
در این حمله سرهنگ دوم یوناتان نتانیاهو تنها سرباز اسرائیلی بود که مرد و بعد از مرگ یونی، برادرش بنیامین نتانیاهو وارد سیاست شد و در سال 1996 نخست وزیر اسرایئل شد. اسحاق رابین نیز در سال 1995 بعد از امضای توافق بین اسرائیل و فلسطین توسط یک یهودی افراطی ترور شد.
دفاع از معامله قرن برای مشروعیت بخشی به رژیم صهیونیستی
کارگردان مدافع دو کشور شدن و تز معامله قرن است. گویا تنها هدفی که فیلم در کنار روایت داستان حمله به فرودگاه انتبه بیان میدارد، تبدیل شدن فلسطین اشغالی به دو کشور اسرائیل و فلسطین است. این حرف شعاری برای زندگی در صلح و آرامش دو کشور است و صلح را تنها راه نجات میداند، به همین خاطر شیمون پرز را نیز با جنایات بسیاری که در صبرا و شتیلا در کنار شارون و دیگر یارانش انجام داده است، به عنوان مدافع صلح معرفی میکند.
اعراب بعدازاین قضایا و بعد از جنگ یوم گیپور که به جنگ اعراب و اسرائیل مشهور است، هیچگاه دست به حمله یا اقدامی علیه اسرائیل نزدند. اساساً اسرائیل جهت تثبیت موقعیت بهدستآمده دست به حمله میزند و اعراب میترسند که این سیاست ادامه پیدا کند و اگر قدرتهای بزرگ کمک نمیکردند، لااقل میبایست چشمپوشی نماید و اعراب توقع هیچگونه کمکی را از سوی سازمان ملل متحد ندارند.۱ /۹۱۸/ی۷۰۳/س
مهدی کمالی
منابع
- دیپلماسی پنهان اسرائیل در کشورهای عربی، امین مصطفی، ترجمه محمدجعفر سعدیان، ص231